سخنان دکتر پیمان سلطانی موسس و ایده پرداز اولین دبستان الکترونیکی کشور مبتنی بر IT
سال ۱۳۷۱ که تصمیم به تاسیس و راه اندازی آموزشگاه کامپیوتر می گرفتم هرگز به فکرم خطور نمی کرد زمانی مدرسه ای را آماده ی بهره برداری می کنم که هر روز شاهد مراجعه و نام نویسی متقاضیان فراگیری این علم نوین از پایین ترین رده ی سنی باشم .
مسیری که در آن قدم می گذاشتم ، ابتدای پر پیچ و خم ، تو در تو و انتهایی نامعلوم داشت و هرگاه با دست – اندرکاران و پیشکسوتان این حرفه جهت آغاز فعالیتم هم صحبت می شدم ، اکثرا مرا از شروع این فعالیت باز می داشتند . چرا که ماهیت کار مسئولیت خطیری را بر دوش مدیران این حرفه قرار می داد که شاید کمتر فردی حاضر به پذیرش این مسئولیت خطیر می شد . اما نیرویی ذهن و جسم مرا در اختیار خود داشت و مرا به شروع این سفر تشویق می کرد .
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشد هرجا که خاطرخواه اوست
گویی بازی کامپیوتری را آغاز می کردم که هیچ اطلاعی از نحوه بازی و تعداد مراحل آن نداشتم اما ندایی درونی مرا به شروع و ادامه این بازی وادار می ساخت و آن چیزی جز احساس تعهد نسبت به رشد و شکوفایی استعداد با لقوه فرزندان این مرز و بوم نبود .
دوران آموزش تحصیلی من با تمام نقاط ضعف و قوتش به پایان رسید و این در حالی بود که سابقه ی فرهنگی و آموزش و پرورشی خاندان و اجداد من بسان مشعلی رو به افول بود .
بر آن شدم آنچه را نقطه ی قوت در امر آموزشم احساس می کردم ، آنطور که می توانستم و نه آنطور که می خواستم بر روی این رشته ، یعنی دانش نوین رایانه انتقال دهم و به فکرم هم خطور نمی کرد که روزی تا این حد در این کار غوطه ور شوم و جالبتر آنکه روز به روز شوق و علاقه ام به این حرفه و دست اندرکارانش افزون می شود . همگی ما شاهد مجاهدت های عظیم ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن بازسازی هـای جنگ با عراق بوده ایم و در تمام شدائد و سختی ها هرگز سنگر علم و دانش ، مدرسه و دانشگاه را ترک نکرده ایم و همان راهی را پیش گرفته ایم که مردم آلمان ، ژاپن ، کره پس از پایان جنگ جهانی دوم طی نموده اند و مهمتر آنکه به خوبی آگاهیم کارمان هنوز تمام نشده و تا آن را به انتها نرسانیم نتیجه ای حاصل نمی گردد و کار نیمه تمام مانند نمازی نیمه کاره بوده که نه تنها ثوابی را نصیب نمازگزار نمی گرداند ، بلکه موجب اتلاف وقت وی نیز می گردد . کشور ما با داشتن منابع عظیم نفت و گاز و معادن غنی آهن ، مس و اورانیوم و داشتن نیروی عظیم انسانی هشتاد میلیونی که بارها و بارها اتحاد و همدلی و یکرنگی خود را در عرصه های مختلف به اثبات رسانیده چنانچه در این لحظه ی حساس که دنیای تکنولوژی با سرعت سرسام آور به پیش می تازد ، دچار مسامحه ، غفلت و بی تفاوتی گردد دیگر نمی توان امیدی به سعادت و سربلندی اش داشت . جوانان عزیزی که در راه علم و دانش با جدیت و سرسختی قدم بر می دارند و به سوی استقلال ، آزادی و رفاه می شتابنده نباید اجازه دهند روحیه شان دچار خمودی و خستگی شود . عزیزان ؛ باید بدانیم که در قرن حاضر ، ملتی موفق تر است که از لحاظ دانش و علم سردمدار سایر ملل باشد . کشور ما ایران که زمانی مهد علم و دانش بوده و ابرقدرتی محسوب می گردید ، نمی تواند اجازه دهد که به دلیل برنامه ریزی های غلط سلاطین و پادشاهان رژیمهای گذشته بیش از این از دور مسابقات تکنولوژی عقب بماند .ما موظفیم زندگی خویش را همواره در جهت آنچه که بیشترین لذت را نصیبمان می گرداند هدایت کنیم . مشکلات زمانی نمایان می گردد که از اهدافمان چشم برداشته و جذب اوهام شویم .شنیده ایم که موفقیت یعنی در زمان مناسب در جای مناسب بودن ” اما متأسفانه اکثر جوانان نمی دانند که چگونه از وقت و زمان خود استفاده نمایند و سالمندان در اضطراب این هستند که چقدر از عمرشان باقی مانده ! به قول آقای ” کیم وو چونگ ” مدیر عامل سابق شرکت دوو DAEWOO در زمان پیری برای هر دقیقه ای که در جوانی هدر داده اید ساعتها افسوس خواهید خورد .
جوانی خیلی زودگذر است . این روزها اگر از افراد جامعه سوال شود که علم بهتر است یا ثروت ؟ اکثراً ثروت را بر علم ترجیح می دهند و حلال مشکلات را پول می دانند . البته من نیز اذعان میدارم که مخالفتی با ثروتهای مادی ندارم و با علم به این که اگر قانونی کسب شود عامل پیشرفت و رضایت خاطر صاحب آن را فراهم می سازد . پول به تنهایی نه خوب است و نه بد . تنها نحوه ی بکارگیری و استفاده از آن نقش پول را مشخص می سازد . شخصاً بر این باورم علمی خوب است که بتوان از طریق آن کسب در آمد کرد و نیز ثروتی حلال است که در راه تحصیل علم هزینه شود .اگر از همان ایام کودکی بیاموزیم که در فکر پس انداز باشیم و یک دهم در آمدهای خود را اندوخته نماییم زندگی خوبی خواهیم داشت . به کودکانمان مفهوم این شعر زیبا را بیاموزیم که :
مبادا در این دهر دیریستی
مصیبت پیری و نیستی
معتقدم عظمت یک ملت به موفقیت های فردی آحاد آن بستگی دارد اگر بیاموزیم موفقیت یک طرز فکر و یک نگرش است ، نه یک هدیه آسمانی در دامن برخی ها بیشتر راه را رفته ایم و مابقی راه در در گروی شناخت استعداد و بکارگیری قابلیتهایمان می باشد .
ما خیلی زود پیر می شویم اما خیلی دیر عاقل !
می بایست مثبت اندیشی را به عنوان اصول اساسی تفکر در اذهان تک تک افراد جامعه از دوران طفولیت نهادینه کرد و چنانچه یاد بگیریم انتظارات مثبت خود را قبل از روی دادن واقعه تلقین نماییم به زودی شاهد در آغوش کشیدن خوشبختی خواهیم بود ، اگر بپذیریم که میزان موفقیت ما با میزان جدیت و استقامتی که از خود نشان می دهیم نسبت مستقیم دارد . در آن حال مثل غریقی که از دور ساحل را می بیند و برای نجات خود بیشتر دست و پا می زند و دیرتر تسلیم می شود مطمئناً بیشتر تلاش می کنیم ! باید همواره ذهن خود را از اهداف جدید انباشت و برای رسیدن به آنان از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرد و با امید و آرزو در مسیری که پیش رو داریم قدم بنهيم . همچنین از مشکلات نهراسیم و ایمان بیاوریم که خدا در دل هر مشکل ، هدیه ای آسمانی برایمان به ارمغان آورده است .خداوند همواره برای بندگانش هدایای آسمانی ارسال میکند منتهی هدایای آنهایی را که بیشتر دوست دارد درون بسته ای به نام مشکلات می پیچد . پس هر چه مشکل بزرگ تر باشد ، هدیه ی درون آن نیز ارزشمندتر خواهد بود .
کشورهایی که امروزه سرآمد ثروت و تکنولوژی می باشند و هم اکنون تاریخ جهان را شکل می دهند پیشرفت خود را مدیون اهداف بزرگ و جرات و جسارت پیشگامان خود می دانند . آنها بر این باورند مهم آینده ای است که برای دست یابی به آن تلاش می کنند نه گذشته شان . به خاطر دارم در یکی از سفرهایی که به خارج داشتم مقاله ای تحت عنوان پیروزی در تجارت را مطالعه میکردم که به نکته جالبی برخوردم. در این مقاله عنوان شده بود اگر رهبری شرکتی را در دست دارید و یا در اندیشه ی آغاز حرکتی در عرصه تجارت هستند به یاد داشته باشید که امروز دنیای تجارت دنیای دانش ، اطلاعات ، ارتباطات و همچنین تغییرات پر شتاب و روز افزون می باشد .
در یک چنین جهانی ، خلاقیت ، نوآوری و تصمیم گیری بهتر برای پیروزی در تجارت وابسته به جریان سریع داده ها ، اطلاعات و آگاهی های بنیادین می باشد . از سویی در زمانه ای که آموخته ها به سرعت کهنه می شوند آنچه مهم است میزان دانسته های ما نیست بلکه سرعت یادگیری و دسترسی ما به اطلاعات مهم می باشد . اینک در آغاز هزاره سوم تجارت یک علم است . علومی گسترده که بر حوزه های وسیعی از دانش بشری چنگ انداخته است و بدون شک هیچ کس بر همه آنها آگاهی ندارد .
دانشی سیال که پیوسته نو به نو می شود و می بایست که هم زمان آموخته و در عرصه ی عمل بکار گرفته شود . در این میان کسانی که از همه زیرک ترند این حقیقت را دریافته اند که هیچ یک از ما به تنهایی آگاه تر و دانا تر از همه ما نیست . به همین خاطر است که دانایان پیوسته از وجود متخصصان و کارشناسان برای دستیابی به دانش و اطلاعات مورد نیاز خود جهت پیروزی در جنگ میان شرکتها ، بهره می جویند .
آنچه در تصور انسانها می گنجد روزی تحقق خواهد یافت اما این را نیز به یاد داشته باشید که پهنه ی پیکار میان شرکتها پر از رقبایی است که روزی ایده ای بزرگ در سر داشتند و شعله ای سوزان برای پیروزی در قلبهایشان زبانه می کشید .